طرز استرداد دعوا | استرداد دعوا و آثار آن | مرور زمان
به موجب قانون، به این دلیل که خواهان به طرح یک دعوا علیه خوانده اقدام کرده است، این امکان را هم خواهد داشت که از دعوا صرف نظر کند و یا اصطلاحا تصمیم بگیرد دعوای خود را مسترد کند.
استرداد دعوی از طرف خواهان امکان دارد به این علت انجام پذیرد که اگر از طرح دعوا منصرف شده است و یا آنکه با در نظر گرفتن شواهد و مدارک موجود، امکان دریافت حکم از قاضی دادگاه را منتفی بداند. بر همین اساس، سعی میکند تا با استرداد دعوا دوباره دعوا را در یک موقعیت و زمان بهتری مطرح کند.
از این رو، در مقاله پیش رو سعی کردهایم به بررسی طرز استرداد دعوا بپردازیم. با ما همراه باشید.
استرداد دعوا چیست؟
با استناد به بند "ب" ماده 107 قانون آیین دادرسی مدنی، خواهان این حق را دارد که تا زمانی که دادرسی خاتمه نیافته است دعوای خویش را مسترد کند. از این رو خواهان قادر خواهد بود دعوای خود را مسترد کند. زیرا دعوا یا دادرسی با اراده خواهان شروع شده است و بر همین اساس، این حق را نیز خواهد داشت که اقدام به استرداد دعوی کند. اما برخلاف این موضوع، خوانده دعوا چنین اختیاری نخواهد داشت.
استرداد دعوا نیازمند وجود قصد و اعلام اراده فرد بوده و میتواند به طور صریح یا ضمنی باشد. علاوه بر این، امکان دارد به صورت کتبی و یا شفاهی دعوا مسترد شود.
استرداد دعوا پیش از پایان دادرسی
خواهان حق دارد تا مادامی که دادرسی به پایان نرسیده است، دعوای خود را مسترد و یا صرفنظر کند. در این شرایط قاضی دادگاه قرار رد دعوا صادر خواهد کرد.خواهان در این نوع استرداد به طور کلی از دعوای خود صرفنظر نمیکند و مجددا میتواند به دادگاه دادخواست تسلیم کند.
استرداد دعوا پس از انجام دادرسی و پیش از صدور رأی
میتوان گفت نتیجه دعوا در این نوع استرداد تقریباً مشخص است. خواهان به صدور رأی به نفع خود امیدی نداشته و حتی میداند که علیه وی رأی صادر خواهد شد.
قاضی دادگاه پایان دادرسی را اعلام میکند و خواهان این امکان را خواهد داشت که به نوعی مانع از صدور رأی محکومیت خود گردد. بر همین اساس اقدام به استرداد دعوا میکند. این استرداد به دو صورت است:
1- استرداد با توافق خوانده
در این فرض به دلیل اینکه با رضایت طرفین بوده است، موضوع درخواست خسارت مطرح نمیشود. ممکن است طرفین به یکدیگر مهلت دهند که با گفتگو و سازش مسئله را حل و فصل کنند و در صورتی که میسر نگردید، مجددا خواهان قادر به طرح دعوا باشد.
خوانده نیز این احتمال را میدهد که رأی علیه وی باشد. با استرداد دعوا از سوی خواهان دادگاه قرار رد دعوا را صادر میکند و دعوا به شرایط پیش از طرح بازمیگردد. به این معنی که خواهان مجددا میتواند به دادگاه دادخواست تسلیم نماید.
2- استرداد کامل دعوی
خواهان به منظور ممانعت از صدور رأی محکومیت خود فقط یک راهکار خواهد داشت و آن هم این است که به طور کلی از دعوای خویش چشمپوشی کند. به این ترتیب قاضی دادگاه اقدام به صدور قرار سقوط دعوا خواهد کرد. به این معنی که خواهان به هیچ وجه قادر به طرح مجدد آن دعوا نخواهد بود.
استرداد دعوا تنها از جانب خواهان مطرح میگردد. علاوه بر این در مرحله تجدیدنظر فقط استرداد دادخواست در نظر گرفته شده است. زیرا استرداد دادخواست در این مرحله هم مانند مراحل واخواهی، فرجامخواهی و اعاده دادرسی، به معنای ختم دادرسی است.
لازم به ذکر است که استرداد دعوا بعد از صدور رای قابل قبول نخواهد بود. چرا که در این صورت استرداد مورد قبول واقع شده و اگر قرار رد دعوا صادر گردد، خواهان مجددا قادر به تسلیم دادخواست بوده و میتواند مجددا وقت دادگاه را اشغال کند.
بعد از استرداد دعوا، تحقیقات صورت گرفته دادرسی هم منتفی خواهد شد. با طرح مجدد دعوا، ذینفع میبایست اعمال مزبور را دوباره از سر بگیرد و هزینههای آن را مجدد پرداخت کند. ولی اقرار در خصوص پرونده اعتبار خود را از دست نخواهد داد.
پس از صدور قرار رد دعوا، خوانده این حق را دارد که از دادگاه درخواست خسارت دادرسی کند. جز آنکه طرفین برخلاف آن به توافق رسیده باشند. در صورتی که خواهان تا نخستین جلسه دادرسی دادخواست خود را مسترد کند، این کار استرداد دادخواست است و از جانب دادگاه قرار ابطال دادخواست صادر خواهد شد.
آثار استرداد دعوا چیست؟
به موجب بند "ب" ماده 107 قانون آیین دادرسی مدنی: «در صورت استرداد دعوا، دادگاه قرار رد دعوا صادر میکند.» یکی از آثار استرداد دعوا و همچنین صدور قرار رد دعوا از طریق دادگاه این است که اصحاب دعوا به شرایط قبل از طرح دعوا بازمیگردند و بر همین اساس، خواهان مجددا قادر خواهد بود در دادگاه همان دعوا را مطرح کند.
همچنین از دیگر آثار استرداد دعوا این است که اجرای دادرسیهای صورت گرفته از طریق دادگاه هم منتفی خواهد شد و ذینفع بایستی دوباره از دادگاه آنها را درخواست کند.
مهلت استرداد دعوا چقدر است؟
درخواست استرداد دعوا تا زمانی که دادرسی خاتمه پیدا نکرده است مورد قبول خواهد بود. لذا از یک طرف مادامی که دادرسی خاتمه نیافته میبایست با رعایت دیگر شرایط مورد قبول واقع گردد و از طرفی دیگر مادامی که دادرسی ختم شده باشد درخواست استرداد دعوا قابل قبول نخواهد بود.
این موضوع به جهت رعایت مصلحت افراد و جزو قواعد آمره محسوب میشود. چرا که دادرسی موقعی ختم میشود که دادگاه تصمیمات و اقدامات مورد نیاز از جمله تشکیل جلسات دادرسی، صدور و انجام قرارهای اعدادی و... به منظور صدور رأی قاطع مرسوم داشته و پرونده برای صدور حکم آماده باشد، در نهایت چنانچه استرداد دعوا و صدور قرار رد دعوا در این مرحله قابل قبول باشد، خواهان حق دارد بعد از تقاضای استرداد دعوا مجددا طرح دعوا کرده و باعث گردد که امکانات و وقت دادگاه که بایستی برای دعاوی دیگر صرف شود دوباره برای شکایت وی صرف گردد.
بعد از ختم دادرسی به هیچ عنوان حتی در صورت رضایت خوانده، درخواست استرداد دعوا مورد قبول واقع نخواهد شد.
شرایط درخواست استرداد دعوا
درخواست استرداد دعوا ملزم به وجود قصد و اراده فردی بوده که دعوا را مسترد میکند. در موضوع تقاضای استرداد دعوا به این خاطر که اصل حق حسب مورد مطرح است، نیازمند اهلیت تمتع است. بنابراین در صورتی که خواهان محجور باشد و دعوا توسط قیم مطرح شود و قیم تصمیم بگیرد استرداد دعوا کند، میبایست با اذن دادستان اقدام نماید.
انواع درخواست استرداد دعوا
درخواست استرداد دعوا در 2 صورت صریح یا ضمنی است. ( در صورت ضمنی بودن میبایست در قالب امور یا اعمالی باشد که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاه بوده و بیانگر قصد و اراده خواهان در تقاضای استرداد دعوا باشد).
علاوه بر این استرداد دعوا میتواند به 2 صورت کتبی (که در دفتر ثبت شده و ضمیمه پرونده میشود) و یا شفاهی باشد. بدین معنی که در جلسه دادرسی یا رسیدگی اعلام و در صورت جلسه ذکر شده و خواهان زیل آن را امضاء کند.
اشکال گوناگون استرداد دعوا
اشکال گوناگون استرداد دعوا با در نظر داشتن آنچه در بندهای ب و ج ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی بیان شده است به شرح زیل است:
- مورد مذکور در بند «ب» بیان کننده موردی است که دادرسی همچنان در جریان بوده و خاتمه نیافته است اما خواهان بنابه عللی منفعت خود را در استرداد دعوا میبیند.
- موارد مذکور در بند «ج» گویای زمانی است که مذاکرات اصحاب دعوا پایان یافته است که در این مرحله از دادرسی دو حالت متصور است:
- خوانده با استرداد دعوا موافق بوده و به آن رضایت دهد و در حقیقت خواهان تنها اعلام میدارد که درخواست استرداد دعوای خود را دارد.
- خواهان علاوه بر اینکه اعلام میدارد که دعوای خود را استرداد میکند، همچنین تصریح میکند که به طور کلی از دعوای خود صرفنظر میکند.
با نگاهی کوتاه به بند "ج" ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، امکان دارد از ماده مذکور اینگونه برداشت شود که در هر دو صورت فوق میبایست قرار سقوط دعوا صادر گردد. ولی به نظر میرسد که در صورت اول بایستی قرار رد دعوا صادر گردد و تنها در صورت دوم امکان صدور قرار سقوط دعوا وجود دارد.
به لحاظ منطقی نیز این احتمال منطقی است. چرا که قرار سقوط دعوا که را برای همیشه از اقامه دوباره دعوا محروم میسازد؛ در شرایطی خواهد بود که خواهان به طور کلی از دعوای خود منصرف شده باشد. در این حالت رضایت خوانده نیز بی تاثیر است. ولی زمانی که با رضایت خوانده همراه باشد به این معنی است که خواهان به صورت کلی از دعوای خود منصرف نشده است زیرا صرفنظر کلی از دعوا لزومی به رضایت خوانده نخواهد داشت.
با در نظر گرفتن ماده مذکور، در استرداد دعوا قبل ختم مذاکرات اصحاب دعوا نیازی به رضایت خوانده نیست. پایان مذاکرات اصحاب دعوا، مرحلهای است که ادعاها، دلایل و قرائن اصحاب دعوا، به صورت متقابل مطرح و شنیده میشود و یا مهلت و امکان طرح آن مهیا گردیده باشد و قاضی دادگاه به منظور صدور رأی قاطع دیگر نیازی به تشکیل جلسه رسیدگی، به این معنا که اصحاب دعوا در آن احضار شده باشند را نمیداند.
تقاضای استرداد دعوا بعد از پایان مذاکرات اصحاب دعوا در شرایطی امکان پذیر خواهد بود که خوانده رضایت داشته باشد. از این رو بعد از پایان مذاکرات اصحاب دعوا خواهان حق ندارد به صورت یک طرفه دعوا به مفهوم ( دادرسی ) را استرداد کند.
در نهایت بایستی قبول کرد که با پایان مذاکرات دو طرف، برهم زدن رابطه حقوقی میان خواهان و خوانده که به دنبال طرح شکایت به وجود میآید، مستلزم توافق دو طرف خواهد بود.
دادگاه صالح جهت رسیدگی به دعوای استرداد مالی
دعوای استرداد مال جزو دعاوی مالی محسوب میشود. بر همین اساس بایستی طبق قانون مورد بررسی قرار گیرد.
در صورتی که خواسته دعوا از 20 میلیون تومان کمتر باشد، صلاحیت رسیدگی به دعوا با شورای حل اختلاف است. ولی در صورتی که مبلغ از 20 میلیون تومان بیشتر باشد، دادگاه صلاحیت رسیدگی به دعوا را خواهد داشت.
با توجه به بررسی خواسته هزینه دادرسی در این دعوا از خواهان دریافت میشود. در این دعوا خواهان، مالک یا متصرف قانونی مال بوده و خوانده هم شخصی است که مال در اختیار او قرار دارد.
قرار رد دعوا
در صورت درخواست استرداد دعوا در مرحله نخست و ایجاد شرایط آن، دادگاه اقدام به صدور قرار رد دعوا خواهد کرد. فرقی ندارد که درخواست استرداد دعوا قبل از پایان مذاکرات اصحاب دعوا و یا بعد از پایان مذاکرات همراه با رضایت خوانده باشد.
این قرار دارای اعتبار امر قضاوت شده نبوده و اصولا خواهان این حق را دارد که مجددا همان دعوا را مطرح کند. لیکن میبایست با رعایت تمامی شرایط مجددا دادخواستی تنظیم و به دادگاه تسلیم کند.
در شرایط کلی استرداد در مواردی که هدف مسکوت گذاشتن دعوا بوده به محض اینکه مورد قبول مدعی علیه واقع شود به طور الزام آوری تاثیر خود را میگذارد و اصحاب دعوا را به شرایط پیش از طرح دعوا بازمیگرداند.
نکته قابل توجهی که وجود دارد این است که هرچند تسلیم دادخواست، مطالبه رسمی حق محسوب میگردد و کلیه آثار آن را به دنبال خواهد داشت (اعم از مبدأ احتساب خسارت تأخیر در ادای دین)، ولی هر زمان دعوا استرداد یافته و قرار رد دعوا صادر شود، این اثر دادخواست موردنظر هم از بین خواهد رفت.
ممکن است دعوا در صورت تعدد خواندگان در دعاوی قابل تجزیه در برابر بعضی از آنها مسترد گردد. در این شرایط چنانچه بعد از پایان مذاکرات اصحاب دعوا باشد فقط رضایت خوانده یا خواندگانی ضرورت دارد که دعوا در مقابل آنها مسترد شده است و فقط نسبت به آنها قرار رد دعوا صادر میشود. درخواست استرداد دعوا در دعاوی غیرقابل تجزیه، نسبت به برخی از خواندگان قاعدتا نبایستی شنیده شود.
مرور زمان در خصوص استرداد دعوا
در صورتی که مرور زمان با تسلیم دادخواست قطع گردیده باشد، قطع مرور زمان با تقاضای استرداد دعوا منتفی میگردد.
نکته مهمی که وجود دارد این است که در قانون، استرداد دعوای تجدیدنظر در نظر گرفته نشده است؛ چرا که در این مرحله همانند واخواهی، فرجام خواهی و اعاده دادرسی، استرداد دادخواست هم به دادرسی خاتمه خواهد داد.
لیکن در اعتراض ثالث، استرداد دعوا به دلیل نامحدود بودن مهلت شکایت امکان دارد مطرح باشد. در این حالت شرایطی حاکم است که در درخواست استرداد دعوا در مرحله نخست حاکم است.
همچنین لازم است بدانید که در اقامه دعوایی که میبایست در مدت محدودی صورت پذیرد، استرداد دادخواست در حکم استرداد دعوا خواهد بود. به این معنی که وقتی خواهان استرداد دادخواست میکند، سبب سقوط دعوا میگردد. به طور مثال اعتراض به ثبت یا اعتراض به حصر وراثت که تجدید دادخواست دیگر امکانپذیر نخواهد بود.