یکی از مهم ترین مراحل در دادرسی یک دعوی، اجرای حکم بعد از رای قاضی است. به طور کلی هدف اصلی از تشکیل دادگاه و طرح شکواییه، اجرای قانون و احکام مدنی مد نظر قاضی برای احقاق حق خواهان است. در حال حاضر بعد از صدور نهایی رای برای خواهان و خوانده پیامکی مبنی بر اجرای احکام مدنی از سوی دادسرا ارسال می گردد. به موجب این پیام خواهان و خوانده باید برای اجرای احکام مدنی مورد نظر قاضی اقدام نمایند. اما مراحل مختلفی برای اجرای حکم وجود داشته که در صورت انجام تمامی آن ها حکم اجرا می شود.
در ادامه این مقاله تصمیم داریم تمامی شرایط و مراحل لازم برای اجرای احکام مدنی را بررسی کنیم؛ پس در صورت تمایل به کسب اطلاعات بیشتری در این مورد ادامه مطلب را از دست ندهید.
همانطور که در بالا هم گفته شد مراحل مختلفی برای اجرای احکام مدنی باید طی گردد، به طور کلی برای تمامی پرونده های حقوقی و اجرای احکام مدنی مرتبط با آن ها باید مراحل زیر مو به مو اجرا شود.
به طور کلی در صورت صدور رای، آن رای به خودی خود اجرا نخواهد شد. در واقع کسی که رای دادگاه به نفع او باشد باید برای اجرای حکم خود اقدام نماید. اقدام فرد باید قبل از 10 روز پس از صدور حکم صورت گیرد؛ چرا که در غیر این صورت به آن حکم رسیدگی نمی شود.
اما به هر حال برای اجرای حکم در همان دادگاه تقاضای شاکی به همراه گزارش های مربوطه توسط مدیر دفتر به دادگاه ارائه می شود، با توجه به این درخواست و گزارش هایی که به همراه آن ارسال شده رئیس دادگاه تمامی شرایط لازم به منظور اجرای احکام را بررسی کرده و آن ها را احراز می کند.
به طور کلی حکمی از نظر قانون اجرایی است که آن حکم قطعی بوده یا اینکه قاضی پرونده دستورات لازم برای اجرای موقت آن را صادر کرده باشد. اما دستور موقت اجرای حکم به چه معنا است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت دادگاه در صورتی که تعیین تکلیف یک حکم فوریت داشته باشد، به در خواست متقاضی، قاضی حکم اجرای دستور موقت را صادر می نماید.
بعد از آنکه حکم قطعی شد یا اینکه دستور اجرای موقت آن صادر گشت، دادگاه برای صدور اجرائیه دستور می دهد. با توجه به مراحلی که در بالا هم گفته شد مدیر دفتر دادگاه باید اجرائیه را روی برگه های مخصوص صدور اجرائیه تنظیم کرده و پرونده را تشکیل دهد.
به هرحال پس این مراحل اجرائیه برای محکوم ابلاغ شده و آن فرد در موعد مقرر شده توسط دادگاه باید برای اجرای حکم حاضر شود. در آخر کار پرونده مربوط به اجراییه تحویل اجرای احکام می شود و شخصی که اجرای حکم بر عهده اوست یا همان دادورز آن پرونده را ثبت و رای صادر شده توسط قاضی پرونده را اجرا می کند.
به طور کلی قطعی بودن یک حکم در صورتی که مهلت تجدید نظر اتمام یافته و رای در مرحله تجدید نظر تایید شده باشد، اتفاق می افتد. در واقع اگر همان ابتدای کار رای صادر شده از امکان درخواست تجدید نظر برخوردار نباشد، آن حکم لازم اجرا نام دارد.
اما به هر حال احکام لازم الاجرا شامل موارد زیر می شود:
اگر حکمی مربوط به تصرف اموال غیر منقول و منقول فردی بوده و به موجب آن حکم امکان احقاق حق برای آن فرد وجود داشته باشد، بدون شک دادورز یا همان فردی که اجرای حکم بر عهده اوست عین مال را از تصرف کننده گرفته و به صاحبش باز می گرداند.
لازم به ذکر است که در صورت وارد شدن هر گونه نقصی به آن مال، صاحب مال بعد از گرفتن مجدد آن می تواند درخواستی مبنی بر دریافت خسارت از فرد خاطی تنظیم کرده و به محضر دادگاه ارائه نماید.
در قسمت سمت راست برگه اجرائیه تمامی مشخصات مربوط به فردی که حکم به نفع او صادر شده باشد، قرار دارد. در سمت چپ این برگه هم مشخصات فردی که حکم ابلاغ شده بر علیه او باشد، قرار گرفته است.
اما در وسط برگه اجرائیه مشخصات حکم و موضوع نوشته می شود. معمولا تعداد برگه های اجرائیه با تعداد نفراتی که در دادگاه توسط آن حکم محکوم شده باشند، ارتباط دارد. اما تعداد نسخه هایی که از این برگه صادر می شود تنها دو نسخه بوده که یکی از آن ها در پرونده دعوی گذاشته شده و دیگری به شاکی ابلاغ می گردد. البته نسخه ابلاغ شده به شاکی مجددا در پرونده اجرائی قرار گرفته و بایگانی می شود.
به طور کلی در برخی از پرونده ها امکان اعتراض به حکم اجرایی یا تغییر رای آن ها در دادگاه وجود دارد، به هر حال اعتراض به حکم صادر شده تنها در موارد زیر امکان پذیر است:
معمولا در دادگاه به فرد غایب برای دفاع از حق خود فرصتی داده می شود، این فرصت را واخواهی می گویند.
اگر در حکم صادر شده خطایی وجود داشته باشد، امکان بررسی مجدد آن پرونده وجود دارد.
در صورتی که یک فرد در طی روند پرونده آسیب ببیند و جزو طرفین دعوی هم نباشد به آن شخص ثالث گفته شده و آن فرد می تواند به رای صادر شده در دادگاه اعتراض نمایید.
اگر در صدور حکم از قاضی اشتباهی سر زده باشد امکان رسیدگی مجدد به آن پرونده و اعتراض به رای صادر شده توسط قاضی وجود دارد.
در چهار مورد زیر داورز نمی تواند ماموریتی را که به او محول کرده اند را قبول کند، و این چهار مورد عبارت اند از: